رونیکارونیکا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

هدیه شب عید غدیرمن

دنیا رو بی تو نمی خوام یک لحظه.

سلام تک دونه زندگیم مامان فهمیه اومده تو سایت تا برات مطلب بنویسه ولی نمی دونم چرا این آیکون ارسال مطالب جدبد همش تو بازیه عکس که نمیشه گذاشت همش مینویسه لطفا صبر کنید ده ساعت هم صبر کنی باز آیکونش باز نمیشه دیگه نمیدونم چکار کنم . بی خیال نوشتن بهتره حالا اگه شد بعدا برات عکس هم میزارم دلم تنگت شده دوست دارم زودتر برم برات خرید کنم ولی چه می دونم واقعا دخملی ؟ باید صبر کنم تا سونو بعدی ببینم چی میگن این دکترای دون دون نادون!!!! دیشب خونه مامانی فاطی بودیم همه بودن خاله ها دایی زن دایی راستی خاله فرشته اینا آخر هفته میخوان با هواپیما برن مشهد .خوش به حالشون ما هم پنج سالی میشه نرفتیم ماه عسل که با بابارضا رفتیم دیگه نشد بریم بهش گفتم کلی بر...
29 بهمن 1392

جنسیت گوگولک

سلام عشقم امروز 26 بهمن ماه یک چند هفته ای بود که چیزی برات ننوشتم آخه مامان فهمیه دوباره سرما خورد و مجبور شد بره دکتر و کلی دارو بخوره دیگه ! امروز که این مطالب و برات مینویسم خیلی خوشحالم چون چند روز پیش با بابا رضا رفتیم سونو گرافی و و تقریبا دکتر جنسیتت و گفت البته خیلی سریع سونوگرافی کرد و گفت به احتمال زیاد دخملی ملوسی ! گوگولکم ملوس خانومی خیلی خوشحال شدیم ولی قطعی به ما نگفت منم نمی دونم میخوام یک چیزایی برات بخرم فعلا یک کم دیگه صبر می کنم شاید سال جدید رفتیم برات خرید. جگر من راستی دیروز تولد بابا بود و ما خونه مامان جون بودیم (مامان بابا رضا) عمه هاتم بودم یک کم ناخوش احوال بودند امیدوارم حال هردوتاشون زودتر خوب بشه . عزیز دل ما...
26 بهمن 1392

سرماخوردگی مامان فهمیه

سلام گوگولک جگر طلای مامان! این و وقتی می نویسم که سرماخوردم حال ندارم دارو می خورم عزیزم تو یک وقت داروهایی که به مامان دادن و نخوری جگر طلا خلاصه از دو روز قبل سرماخوردگی شدیدی دارم آنتی بیوتیک و استامینافون دکتر برام نوشته . عزیزم کی می تونم دوباره تو رو ببینم چرا اینقدر زمان کند میگذره کی میای پیشمون دلمون غش رفت برات . راستی مامان فهمیه اسمشو کلاس بافتنی نوشته قراره هفته ای دو بار برم کلاس بافتنی تا چیزای قشنگ برا گوگولی مگولی خودم ببافم . خوب دیگه برم یک کم استراحت کنم سرم درد میکنه مواظب خودتباش نی نی جونی یادت باشه خیلی دوستت دارم .
2 بهمن 1392
1